مدتی گذشت و گذاشتم تا بگذره که کمی برای خودم روشنتر بشه که چرا انتخاب اين بود و چطور شد. تا الان هم نظريه ی که برای خودم پيدا کردم اينه که در کل، انجام کارها در تمام مدت گذشته به صورتی مقطعی بوده همه چيز برای پيدا کردن منافع کوتاه مدت بوده و منظورم از اين همه چيز واقعا همه چيزه از هنر و ادبيات تا مديريت و اقتصاد. بنابراين نسلی بيرون اومده که بدجوری سطحی شده نگاهی مقطعی داشتن بد نيست اما دراز مدت رو ديدن هم گاهی لازمه ، نه اينکه منهم اينجور نباشم....اما حالا چه کنم؟ خب در درجه اول بايد بهتر نگاه کنم و بهتر تصميم بگيرم . بيشتر خودم رو آموزش بدم اين از اين. اما جالبه که من فکر می کنم و ديدم که کسان ديگری هم اينجور فکر کردند! که جريان فعلی که خودشومحافظ ثبات و سکون نشون می ده درحقيقت داره تغيير می کنه و اين تغييرات در اين جريان داره خودشو حتی در حرفهاشون هم خودشو نشون می ده. اما درباره اينکه راه کارهای اقتصادی اين جريان کار کنه شک دارم. و گمانم بر اينه که اين راه کارهای مقطعی در نهايت هم عوض می شوند.
((برای اونهايي که بحث علاقه دارند بفرماييند لينک يک وب لاگ در اين باره رو می دهم. (من که اقتصاد دون نبودم که خودمم گوگليدم تا پيدا شد:))
((برای اونهايي که بحث علاقه دارند بفرماييند لينک يک وب لاگ در اين باره رو می دهم. (من که اقتصاد دون نبودم که خودمم گوگليدم تا پيدا شد:))