گاهی به خودم می گم چرا باید وضع اينجوری باشه. نگين تقصير خودمونه نه اينجور نيست.... مثال:
من وقتی اومدم اينجا بچه ها اکثرا دنبال کار کردن بودن انرژی زياد، حس همکاری، وجدان کاری..... اما تو اين مدت همه اونها رو ازشون گرفتن و اون آدمها الان تبديل به کسايي شدن که هيچ چيزی براشون مهم نيست حاضرن برای کمکی پول هرکاری بکنن و .... لعنت به اونهایی که بچه ها رو اينجور خراب کردن.
خب حالا وضع اينه، روش های ممکن:
1- بمونيم و باز هم سعی کنيم باز هم مقاومت منفی جلوی سيستم مزخرف و سعی در اصلاح ( راه ايده آل)
2- سعی کنيم به هر صورت خودمونو بالا بکشيم تا با قدرت خودمون بتونيم اوضاع رو درست کنيم ( راه واقع گرا)
3- بريم يه جای ديگه و بی خيال يه سيستم کلا خراب بشيم (راه منطقی)
خب همنطوری که می بینين راه اولی کلا به درد نخوره و فقط برای جوونای انقلابی خوبه راه دوم چيزیه که میشه به عنوان راه تکنو کراتی ازش نام برد....ممکنه جواب بده اما به احتمال خيلی زياد اگه هم امکان پيشرفت بوجود بياد سيستم شما رو تابع خودش می کنه راه سوم هم که اصلا پاک کردن مشکله :)
می بینين چقدر جالبه کمی تعميم می خواد برای مدل های بزرگتر :)
من وقتی اومدم اينجا بچه ها اکثرا دنبال کار کردن بودن انرژی زياد، حس همکاری، وجدان کاری..... اما تو اين مدت همه اونها رو ازشون گرفتن و اون آدمها الان تبديل به کسايي شدن که هيچ چيزی براشون مهم نيست حاضرن برای کمکی پول هرکاری بکنن و .... لعنت به اونهایی که بچه ها رو اينجور خراب کردن.
خب حالا وضع اينه، روش های ممکن:
1- بمونيم و باز هم سعی کنيم باز هم مقاومت منفی جلوی سيستم مزخرف و سعی در اصلاح ( راه ايده آل)
2- سعی کنيم به هر صورت خودمونو بالا بکشيم تا با قدرت خودمون بتونيم اوضاع رو درست کنيم ( راه واقع گرا)
3- بريم يه جای ديگه و بی خيال يه سيستم کلا خراب بشيم (راه منطقی)
خب همنطوری که می بینين راه اولی کلا به درد نخوره و فقط برای جوونای انقلابی خوبه راه دوم چيزیه که میشه به عنوان راه تکنو کراتی ازش نام برد....ممکنه جواب بده اما به احتمال خيلی زياد اگه هم امکان پيشرفت بوجود بياد سيستم شما رو تابع خودش می کنه راه سوم هم که اصلا پاک کردن مشکله :)
می بینين چقدر جالبه کمی تعميم می خواد برای مدل های بزرگتر :)
0 نظر:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی