Merikhi, A Martian on universe

This is a Persian blog and I write here, so those are personal notes about live the life, feel the universe, opinions… everything. Anything that I feel on that essence of time….

دوشنبه، اسفند ۱۰، ۱۳۸۳

خب گويا حکايت ما با اينها هم داره به روزهای آخرش می رسه.... اصلا از اينکه دارم اين محيط رو ترک می کنم ناراحت نيستم اما مي دونم دلم برای اون چيزهايي که اينجا دوستشون داشتم برای بعضی از همکارا حتی برای آبدارچی بی مثالمون تنگ می شه......

اينجا تجربه منو درباره اين آدمها خيلی بيشتر کرد . حالا ديگه می دونم خيلی بيشتر از اون چيزی که فکر می کردم اينجور آدمها تو زمين هستند ..... مخصوصا اين آخری دو سه تاشون خوب جنس خودشونو نشون دادن ! اما تهش می گم باشه قيمتی که دادم باعث شد کمی تجربه پيدا کنم . اميد وارم ازش خوب استفاده کنم.......
می دونم که ديگه توی عمرم کاری نمی کنم که اسيراين آدمهایی که حتی نصف اين لغت هم آدم نيستن بشم.

هرکاری که بکنم از اينجا بهتره حتی اگه بقول يکی برم تو کافی شاپ گارسون بشم :))
دارم همزمان چند جا رو نگاه می کنم اگه خدا کمک کنه مسير درستی رو انتخاب کنم
کی می شه که بتونم يه کاری واسه خودم شروع کنم ؟؟؟

دوشنبه، بهمن ۲۶، ۱۳۸۳

دنبال کارهای اداری مسخره
برای يه ماموريت بايد هزار جور هماهنگی کرد !
جالبه که می گن راه هم بسته است..... آخه من چه گناه بزرگی کردم که برای همچه کار مسخره ای بايد دور کشور برم؟؟؟ آقا ن.م.ی خ.و.ا.م
کسی حاضره برای يه کافی شاپ با من شريک بشه ؟ کار از من سرمايه از اون کنارش خودم يه کافی نتم راه می ندازم