با زندگی ات چه کردی؟
با لحظه هات؟
شاید بهتر باشه اصلا راه رو عوض کنم جاده رو دوباره بکشم رفتن و رفتن و رفتن
باز هم رسیدن بهش، به اون نقطه عطف، به گردنه به لحظه آرمیدن و سرک کشیدن به منظره ابرهای زیر پا و احساس مطبوع گذار باد..... قدمی فاصله داشت و پر زد و رفت.
دلیلی داشت می دونم اما کو؟ این بی معنایی ست که سمش رخنه می کنه و من رو می کشه
پی نوشت
شرتون کم زودتر
پی نوشت بعدی
دلم خیلی برات می سوزه اما کاری نمی شه کرد. و بدتر از اون چیزی نمی شه گفت که بارت رو کم کنه خودت همه رو بلدی.
با لحظه هات؟
شاید بهتر باشه اصلا راه رو عوض کنم جاده رو دوباره بکشم رفتن و رفتن و رفتن
باز هم رسیدن بهش، به اون نقطه عطف، به گردنه به لحظه آرمیدن و سرک کشیدن به منظره ابرهای زیر پا و احساس مطبوع گذار باد..... قدمی فاصله داشت و پر زد و رفت.
دلیلی داشت می دونم اما کو؟ این بی معنایی ست که سمش رخنه می کنه و من رو می کشه
پی نوشت
شرتون کم زودتر
پی نوشت بعدی
دلم خیلی برات می سوزه اما کاری نمی شه کرد. و بدتر از اون چیزی نمی شه گفت که بارت رو کم کنه خودت همه رو بلدی.